وقتی سخنران را با لباس مبدل به ابرکوه آوردند
از زمانی که امام را تبعید کردند ما با قم رابطه داشتیم و نامه هایی از قم برای ما می آمد. شیخ هادی فلاح زاده و محمد صادق عظیمی فرزند بزرگ ما، اعلام کردند که فردی غیر ابرکوهی را جهت سخنرانی ابرکوه می آورند تا مردم را به انقلاب دعوت کند.
برنامه ریزی کرده بودیم که او در تکیه سخنرانی کند. شیخ هادی سخنران را در حالی که هر دو لباس مبدل پوشیده بودند به خانه ما آورد، آنها اعلامیه های زیادی نیز همراه خود آورند.
قرار شد اعلامیه ها تا قبل از پخش در خانه ما نگهداری شود، آن شب من و همسرم تا صبح از ترس نخوابیدیم.
فردا شب قرار شد اعلامیه ها را پخش کنند. به پیشنهاد من قرار شد مقداری را جهت پخش در تکیه باقی بگذاریم. دعوت عمومی مراسم روضه خوانی و سخنرانی اعلام شد و جمعیت فراوانی داخل تکیه جمع شد.
سر شب، اعلامیه ها را از طرف شیشه، داخل تکیه ریختیم. بعد که آمدیم دیدیم شیخ حسین که خادم تکیه بود اعلامیه ها را مخفی کرده تا کسی آن ها را پیدا نکند.
قرار بر این شد که مردم وقتی خواستند زیارت امام رضا(ع) بگویند و پشت جمعیت به سمت قبله می شود اعلامیه ها پخش شود.
سخنران، آماده سخنرانی شد و ما متوجه شدیم که لباس مبدل را در آورد و لباس طلبگی پوشید، آنقدر خفقان زیاد بود که یک طلبه جرات پوشیدن لباس نداشت.
بعد از سخنرانی و روضه، مردم جهت دادن سلام ایستادند و درست هنگام سلام به امام رضا(ع)، نوجوانی اعلامیه ها را به هوا پرتاپ کرد و این اولین باری بود که در مجلس عمومی، اعلامیه ها پخش شد.
ادامه دارد…