
یادداشت؛
تفرقهافکنی پروژه ناکام دشمن
هدف اصلی دشمن در جنگ 12 روزه را نمیتوان صرفاً در ابعاد نظامی و امنیتی خلاصه کرد. آنچه بیش از هر چیز در طراحی این حمله اهمیت داشت، تلاش برای ایجاد گسست اجتماعی و سیاسی در داخل کشور بود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «یزد رسا»، جنگ 12 روزهای که اخیراً میهن عزیزمان پشت سر گذاشت، جلوهای دیگر از دشمنیهای مستمر علیه ملت ایران را آشکار کرد. تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی که منجر به شهادت جمعی از فرماندهان نظامی، دانشمندان برجسته و جمعی از مردم بیگناه شد، نه تنها بعد نظامی و امنیتی داشت، بلکه در عمق خود پروژهای برای شکستن وحدت داخلی و فروپاشی انسجام اجتماعی را دنبال میکرد.
این جنگ، بیش از هر چیز، میدان آزمون برای همبستگی ملی، بلوغ سیاسی مردم و نقشآفرینی نهادهای کلیدی کشور بود. در این میان، رهبر معظم انقلاب اسلامی نقشی محوری و راهبردی ایفا کردند؛ نقشی که اگرچه در قالب گفتار رسانهای محدود باقی نماند، اما در هدایت کلان فضای اجتماعی و سیاسی کشور بسیار تعیینکننده بود.
هدف اصلی دشمن در این نبرد را نمیتوان صرفاً در ابعاد نظامی و امنیتی خلاصه کرد. آنچه بیش از هر چیز در طراحی این حمله اهمیت داشت، تلاش برای ایجاد گسست اجتماعی و سیاسی در داخل کشور بود. دشمن دریافته است که جمهوری اسلامی ایران علیرغم تحریمها، فشارهای اقتصادی و تهدیدهای مداوم، همچنان از یک عنصر اساسی قدرت برخوردار است: همبستگی مردمی و وحدت درونی.
تجربههای پیشین نیز نشان دادهاند که هرگاه این انسجام حفظ شده، دشمن از پیشبرد اهداف خود ناکام مانده است. به همین دلیل، حمله اخیر نه تنها با ابزار نظامی بلکه با پشتیبانی گسترده جنگ روانی، عملیات رسانهای، پخش اطلاعات جعلی و دامنزدن به شکافهای اجتماعی همراه بود. تلاش بر این بود که با القای بیاعتمادی، ایجاد تردید نسبت به نهادهای حاکمیتی و تحریک تنشهای قومی و سیاسی، بستر یک فرسایش درونی فراهم شود که زمینهساز تعرضات بعدی گردد.
در چنین شرایطی، هدایت کلان کشور اهمیت حیاتی دارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی، به عنوان محور انسجامبخش در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران، توانستند نقش بیبدیلی در مهار بحران ایفا کنند. این نقش، صرفاً در سطح تصمیمسازیهای امنیتی و راهبردی نبود، بلکه در مدیریت روانی جامعه، حفظ آرامش عمومی، جلوگیری از تنشهای داخلی و تقویت روحیه مقاومت و ایستادگی نیز آشکار بود.
رهیافت ایشان به مدیریت بحران، بر پایه تقویت روحیه ملی، اعتمادسازی و حفظ انسجام اجتماعی استوار است. در مواجهه با جنگهای اینچنینی، یکی از مهمترین خطرات، گسست میان مردم و نهادهای حاکمیتی است. اما آنچه رخ داد، برخلاف خواست دشمن، تقویت رابطه میان ملت و ساختارهای راهبری کشور بود. در روزهایی که جنگ فیزیکی در جریان بود، رهبری با درایت خود توانستند مانع از تسری جنگ به لایههای ذهنی و روانی جامعه شوند و جلوی افتادن کشور در دام یأس، دوقطبیسازی و تفرقه را بگیرند.
یکی از ویژگیهای برجسته این مقطع، تبدیل مفهوم «وحدت ملی» از یک شعار کلیشهای به یک واقعیت زنده و موثر بود. اقشار مختلف مردم، فارغ از گرایشهای سیاسی و اجتماعی، با حضوری پررنگ در میدانهای کمکرسانی، رسانهای، تحلیلی و حتی نظامی، نشان دادند که هنگام تعرض به منافع ملی، خطکشیهای داخلی رنگ میبازد و جای خود را به غیرت جمعی میدهد.
در این فضا، نخبگان سیاسی و اجتماعی نیز عملکرد قابل تأملی داشتند. بسیاری از چهرهها و گروههایی که در شرایط عادی در صف منتقدان بودند، با درک صحیح از اولویتهای ملی، در کنار نهادهای رسمی قرار گرفتند. این همدلی فراگیر، حاصل نوعی مدیریت پخته و فراجناحی در سطح کلان کشور بود که با جهتدهی صحیح و هوشمندانه، کشور را از افتادن در گرداب تفرقه نجات داد.
با پایان جنگ 12 روزه، کشور وارد مرحلهای حساستر شده است. اگرچه نبرد نظامی پایان یافته، اما جنگ ترکیبی دشمن همچنان ادامه دارد. امروز، جبهه جدیدی گشوده شده که در آن شایعهپراکنی، تحریف واقعیتها، برجستهسازی نارضایتیها و هجمه به نمادهای ملی، ابزار حمله شدهاند. در این شرایط، مهمترین رسالت نهادهای تصمیمگیر، رسانهها و نخبگان فکری، حفاظت از سرمایه اجتماعی شکلگرفته در دل بحران اخیر است.
رهبر انقلاب همواره در چنین موقعیتهایی به اولویت «وحدت و انسجام» اشاره داشتهاند، هرچند بینیاز از نقل قول مستقیم، این سیاست از رفتار راهبردی ایشان مشهود است. تجربه این جنگ بار دیگر ثابت کرد که وحدت ملی، مهمترین عنصر بازدارنده در برابر هرگونه تجاوز و زیادهخواهی است.
جنگ اخیر، یک بار دیگر نشان داد که ایران نه با تکیه صرف بر تجهیزات نظامی، بلکه با سرمایه انسانی، ایمان عمیق و هدایت هوشمندانه، از بحرانها عبور میکند. دشمن با امید به ایجاد شکاف داخلی پا به این نبرد گذاشت، اما با پدیدهای روبرو شد که از پیشبینیهایش فراتر بود: انسجام کمنظیر ملی، همدلی سیاسی، و رهبری باثبات.
امروز، وظیفه ماست که این تجربه را پاس بداریم، از اختلافات کماهمیت بپرهیزیم و باور کنیم که در میدانهای بزرگتر، تنها با وحدت میتوان پیروز شد. اگر قرار است از این جنگ یادگار بماند، آن یادگار باید چیزی جز تعمیق هویت ملی و استحکام بنیانهای وحدت داخلی نباشد.
نویسنده: علی زرنگار، فعال اجتماعی
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!