یزدرسا بررسی میکند؛
برگی از کتاب تاریخ پهلوی در یزد
داستان سلطنت پهلوی حکایت دیگری دارد، حکایتی از جنس خون جوانان وطن، حکایتی از جنس غم و اندوه مردمان این سرزمین از خاندانی که مال و اموال این مرز و بوم را به غارت و تاراج بردهاند و سرنوشت یک کشور را به دست خارجیها گره زندهاند تا شاید وعده مدرنیته کردن ای
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «یزد رسا»، کشور عزیزمان ایران در طول تاریخ دستخوش حوادث گوناگونی بوده است، تمدنها و سلسلهها یکی از پس از دیگری به کشور حکومت کردهاند از چنگیز مغول طغیانگر گرفته تا امپراطوری بزرگ ایران در دوران هخامنشیان و شاهان و شاهزادگان صفوی و قاجاری همه و همه خبر از یک سرگذشت پرفرازونشیب برای کشورمان دارند و نشان از آن دارد که حکومتهایی که مردم نقش و مشارکت در آن ندارند، ماندگار نیستند.
اما دروان سلطنت پهلوی حکایت دیگری دارد، حکایتی از جنس خون جوانان وطن، حکایتی از جنس غم و اندوه مردمان این سرزمین از خاندانی که مال و اموال این مرز و بوم را به غارت و تاراج بردهاند و سرنوشت یک کشور را به دست آمریکاییها و اروپاییها گره زندهاند تا شاید وعده مدرنیته کردن ایران و وعده وعیدهای دیگرشان به وقوع بپیوند؛ اما زهی خیال باطل که اینها چیزی جز دروغ و نیرنگ برای استفاده از منابع و ثروت ملی ایران نبود و تا به خودمان آمدیم دیدیم که چه کلاه گشادی بر سر شاه ممکت و مردم بینوا رفت و دیگر پشیمانی سودی ندارد.
*کجا دیدهاید یک قاطرچی بهجای شاه نشیند؟
لرها یک اصطلاحی دارند که میگویند «کی دیده یه قاطرچی جا شاه نشینه» رضاپالانی که به رضاشاهی بودن شناخته میشد، روزگارانی یک نگهبان دونپایه بیسوادی بود که از اصطبلداری هلندیها و با حمایت انگلیس سلطنت کشور را برعهده گرفت و تلاش کرد عقدههای درونی خود و تمام سالهای حقارتش در اصطبل هلندیها را جبران کند و از همین رو شیوهای دیکتاتورانه و مستبدانه در پیش گرفت.
*جنایات پهلوی اول در یزد
محمدعلی رادمنش در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «یزد رسا»، با اشاره به جنایت پهلوی اول در ایران گفت: یکی از جنایات بارز رژیم پهلوی در یزد، سرکوب شدید مخالفان سیاسی بود. افرادی که به انتقاد از حکومت میپرداختند، به زندان افتادند یا به تبعید رفتند. این فشارها باعث ایجاد فضایی از ترس و ناامنی در بین مردم شد و بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی را به سکوت واداشت.
وی ادامه داد: در این دوره، رضاشاه با هدف مدرنیزاسیون و ایجاد یک دولت مرکزی قوی، به سرکوب اقوام و گروههای مذهبی نیز پرداخت. در یزد که جمعیتی متنوع از نظر مذهبی و قومی داشت، سیاستهای همسانسازی فرهنگی بهشدت اعمال شد. این اقدامات نهتنها باعث بروز نارضایتیهای اجتماعی شد؛ بلکه تنشهای قومی و مذهبی را نیز افزایش داد.
این پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه تصریح کرد از سوی دیگر، برنامه کشف حجاب برای زنان، یکی از سیاستهای جنجالی رضاشاه بود که در یزد نیز به اجرا درآمد. این اقدام با مقاومتهای زیادی از سوی زنان و خانوادهها مواجه شد و بسیاری از آنها به دلیل عدم رعایت این قانون، تحت فشار قرار گرفتند.
این سیاست نهتنها به ایجاد شکافهای اجتماعی منجر شد؛ بلکه برخی از زنان را در معرض خشونت و تبعیض قرار داد. مهمترین سوغات رضاخان از ترکیه سیاستها و برنامههای یکسانسازی پوشش و کشف حجاب زنان بود که در آن سالها دارالحکومه یزد از این سیاستها مستثنا نبود زمانی که خبر کشف حجاب در گوشه و کنار شهر پچید و به گوش مردم رسید بسیاری از زنان یزدی تا مدتها خانهنشین شده تا مبادا حجاب را از سرشان بکشند و مانند زنان فرنگی لباسهای بزککرده بپوشند و کلاهفرنگی به سر بگذارند و عده دیگری از زنان هم بیتوجه به این قانون به فعالیتهای خود ادامه داده و در تعقیب و گریز آژانهای شهربانی به آبانبارهای تاریک و قدیمی شهر پناه میبردند تا خود را مخفی کنند از مأموری که قصد کشیدن حجاب از سر آنان را دارد.
*چوب حراج پهلوی بر فرهنگ و تمدن ایران
احسان خادمی بهابادی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «یزد رسا»، با اشاره به وضعیت اقتصادی ایران در دوران پهلوی گفت: اقتصاد ایران در دوره پهلویی یک اقتصاد کاملاً وابسته همراه با واردات محض بود بدین صورت که حتی در تهیه اقلامی همچون مرغ، برنج، میوه و... یک واردکننده بودیم و توان تولید در داخل کشور را نداشتیم.
این عضو هیات علمی دانشگاه با تأکید بر وابستگی اقتصاد کشور به فروش نفت تصریح کرد: بودجه کشور وابستگی شدید و بالایی به فروش نفت داشت و ثروت عظیمی که کشور از فروش ۶ میلیون بشکه نفت به دست میآورد خرج تجهیزات نظامی در کشور میشد و هیچ گشایشی در زندگی مردم نداشت همچنین منابع و ثروت کشور در دست مردم و حکومت نبود و خارجیها میآمدند و منابع و ثروت ما را به غارت میبردند.
وی ادامه داد: یکی دیگر از دلایل سقوط سلطنت پهلوی بیتوجهی به فرهنگ و تمدن کشور است در دوران پهلوی قانونی به نام خرید و فروش اشیا عتیقه و زیرخاکی که فرهنگ و میراث این مشور محسوب میشوند وجود داشت که باوجود این قانون صادرات این اشیا به خارج از کشور راحت شده بود و حتی خارجیها نیز اجازه داشتند تا به مکانهای باستانی کشور همچون همدان، یزد، کاشان و... بروند و کشف و کاوش کنند و هرآنچه را که پیدا کردند به بهانه انجام تحقیقات با خود به خارج از کشور منتقل کنند و ببرند.
قصه پر غصه میراثفرهنگی در کشور از سالیان پیش موردتوجه بوده و در آینده نیز خواهد بود؛ اما چه میشود که در یک کشوری شاه مملکت به خود اجازه میدهند که بگذارد دیگران میراث این مرزوبوم را به تاراج ببرند مگر غیر از این است که یک کشور با هویت و فرهنگش زنده است؟
*سواد و بهداشت واژهای غریبه در یزد
حجتالاسلام مهدی دادآفرین در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «یزد رسا»، با اشاره به وضعیت سطح سواد مردم یزد دوران پهلوی گفت: یکی از مهمترین مسائل، نرخ پایین سواد در میان مردم یزد بود. در آن زمان، آموزش و پرورش به طور گستردهای در دسترس نبود و بسیاری از مردم بهویژه در مناطق روستایی از فرصتهای آموزشی محروم بودند سطح پایین سواد نهتنها بر روی تواناییهای فردی افراد تأثیر میگذاشت .
وی با اشاره به وضعیت بهداشت و درمان در استان یزد تصریح کرد: وضعیت بهداشت و درمان نیز بهشدت نگرانکننده بود. بیمارستانها و مراکز بهداشتی به تعداد کافی وجود نداشتند و بسیاری از مردم به خدمات پزشکی دسترسی نداشتند. بیماریهای واگیردار و مشکلات بهداشتی ناشی از شرایط نامناسب زندگی، سلامت عمومی را تهدید میکرد. نبود امکانات بهداشتی مناسب باعث میشد که بسیاری از بیماریها بهراحتی در بین مردم گسترش یابد و جان افراد زیادی را به خطر بیندازد.
معاون فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی استان یزد افزود: این دو عامل، یعنی پایینبودن نرخ سواد و وضعیت بد بهداشت، بهنوعی درهمتنیده بودند. عدم آگاهی و دانش کافی در مورد مسائل بهداشتی و درمانی، مردم را در برابر بیماریها آسیبپذیرتر کرده بود. همچنین، نبود آموزش کافی باعث میشد که مردم نتوانند از حقوق خود دفاع کنند و در برابر مشکلات اجتماعی و اقتصادی ایستادگی کنند.
زخمهای کاری خاندان پهلوی بر بدن وطن عزیزمان ایران رمق مردمان این مرز و بوم را درآورد و بذر کینه و دشمنی در دلها نهاد تا جایی که صبرها به سر آمد و آتش انتقام در وجود مردم شعلهور شد و دودمان این خاندان را سوزاند.
انقلاب اسلامی جانی دوباره به بی رمق کشور و مردمان بخشید و خط بطلانی بر روزگار سیاهی و پر از درد مردم ایران کشید. هرچند در این ۴۶ سال گذشته ضعفها و کاستیهایی وجود داشته؛ اما باید جانب حق را نگه داشت و گفت که جمهوری اسلامی بهخوبی توانسته ضعفهای دوران سیاه پهلوی را جبران و کشور را به حد مطلوبی برساند بهطوری که در بسیاری از حیطههای اقتصادی، نظامی، فرهنگی و... حرف اول را در دنیا بزند.
انتهای خبر/