یادداشت؛
انسان تراز انقلاب

حاجقاسم با وفای بر عهدش به مرحلهای رسید که تبدیل شد به مصداقی از برترین تربیت شدگان مکتب اسلام. مصداقی که مصباح است و مصباحی که انسانساز است.
به گزارش «یزدرسا»، محمدحسام غفوری*؛ دفاع مقدس نمود بارز تمدنی بود که انقلاب اسلامی برای ایجاد آن شکل گرفت. اسلام به عنوان اصلی که ارزشگذاری میکرد در رأس بود، گویا در جبههها خدا حکومت میکرد. اگر کسی بخواهد یکی از شاخصترین معجزههای انقلاب را بداند باید به دفاع مقدس نگاه کند.
دفاع مقدس نشان داد که اسلام چگونه انسانسازی میکند. انسانهایی که اوتاد و قلههای دستنیافتنی تاریخ هستند و هر کدام به تنهایی میتوانند جهانی را تغییر دهند. اینها نمیشد مگر با دم مسیحاگونهی حضرت روحالله. او روح توحید را در این کالبدهای بیجان دمید و بالقوهها را به بالفعل تبدیل کرد و معنای حقیقی عرفان را نشان داد. عرفان به معنای «مبارزه».
دفاع مقدس از حیث تاریخی به پایان رسیده بود و در ظاهر روح جهاد و مقاومت میرفت تا رنگ ببازد. تا اینکه خداوند بر ما جاماندگان و در گلماندگان عنایتی کرد و مردی از تبار رادمردان دفاع مقدس را شناساند. کلامش نافذ بود و یادآور آن عصر طلایی. اگر کسی میگفت انقلاب چه دستاوردی دارد با افتخار او را نشان میدادیم. او پیوند تاریخی ما بود با انقلاب، امام و دفاع مقدس. «ژنرال سلیمانی» مثل امام راحل و مقام معظم رهبری برای غربیها یک «پدیدهی انسانی پیچیده» بوده و هست.
عملکرد او در قالبهای مادیگرایانه و تهی از معنویتشان قابل تحلیل نیست. اگر چه آمریکای جنایتکار او را از ما گرفت اما از این مطلب غافل بود که او یک مکتب است. تمام شهدا یک مکتبند. آنها «عند ربهم یرزقون» هستند و چه در بین ما باشند و چه در بین ما نباشند تأثیرگذارند.
شهید حاجقاسم سلیمانی حجتی بود بر ما. زیست او قرآنی و بر مدار اسلام بود. او مخلص بود و به همین دلیل از کسی جز خداوند ترسی نداشت. بدون شک حاجقاسم از شاگردان ممتاز مکتب امام بود. اعتقاد قلبی و عملی او این بود که امام اسلام ناب را از دل تحریف، التقاط و تحجر کاوش کرده است؛ کار بزرگی که تنها از مرد بزرگی چون او بر میآمد. حاجقاسم دفاع مقدس را درک کرده بود، با شهدا زیست کرده بود و در نهایت به درجات بالایی که هر انسان میکوشد تا در این نشئه به آنها برسد دست یافته بود. اما مهمتر از اینها حاجقاسم تا آخر عمر پربرکتش انسان تراز انقلاب باقی ماند.
دانستن چیزی لزوما به معنای عمل به آن نیست و حاجقاسم چه خوب به دانستههایش جامهی عمل پوشانید. شنیدن سخنانش، توجه به سلوک اخلاقی و عرفانیاش و حتی نگاه به چهرهی نورانیاش برای ما خدا را تداعی میکرد. خدایی که امروز باید در زندگی ما باشد و نیست. هر چیزی هست جز خداوند و حاجقاسم ما را لحظهای هر چند کوتاه به یاد خدا میانداخت. [صحبوا الدنيا بأبدان ارواحها معلقة بالملأ الاعلي؛ با تنهايشان در دنيا همنشيني دارند، ولي جانشان با عالم اعلي پيوند دارد].
فراموش نکنیم مهمترین یادگار حاجقاسم همان مکتب اوست که باید آن را پاس داشت و از خطر تحریف حفظ نمود. مکتب سلیمانی دو شاخص دارد: صدق و اخلاص. حاجقاسم در عمل به عهدی که بسته بود صادق ماند. او مصداق تام و تمام آیهی شریفهی «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلًا» بود. قساوت رژیم آمریکا در به شهادت رساندن او- آن هم با دستور مستقیم آن جانی دیوانه- نشانگر این بود که سردار دلها تا لحظهی شهادت به آرمانهای انقلاب وفادار بود. حاجقاسم با وفای بر عهدش به مرحلهای رسید که تبدیل شد به مصداقی از برترین تربیت شدگان مکتب اسلام. مصداقی که مصباح است و مصباحی که انسانساز است.
در مرحلهی بعد اخلاص حاجقاسم است. در بیان مقام معظم رهبری مهمترین خصیصه حاجقاسم اخلاص او بود. چون اخلاص داشت هر فعلی از او صادر میشد خدایی بود. کلامش نافذ و تأثیرگذار بود چون خالصانه عمل میکرد. اینکه خود او فرمود شهید همت بر قلبها حکومت میکند مؤید همین نکته است. آن کسی که مخلصانه و جهادگونه در راه خدا کار میکند فاتح قلوب است. وقتی کسی فقط برای او کار کند دیگر برایش اهمیت ندارد که دیگران دربارهاش چه میگویند، تمجیدش میکنند یا نکوهشش. او فقط و فقط میخواهد رضایت پروردگار را کسب کند و این وعدهی خداوند به این بندگان صالح است: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا».
انشاءالله خداوند توفیق دهد راه پرافتخار شهدا را ادامه دهیم.
*محمد حسام غفوری_ مسئول هستههای آزاداندیشی دانشگاه یزد
انتهای خبر/