
یادداشت؛
مردم و رضاشاه، تقابل در یزد
بیتوجهی به باورها و اعتقادات مردم و فشارهای وارده به مردم یزد در دوران رضاشاه پهلوی، باعث ایجاد اتحاد و همبستگی بیشتر و مقاومت مردم مذهبی و سنتی یزد شد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «یزد رسا»، صالح پورقاسمی، کارشناس رسانه و فعال فرهنگی در یادداشتی نوشت: کشور ایران به واسطه پادشاهان نالایق و خودفروخته، دوران سیاه و ظلمانی در طول حیات خود فراوان دیده است؛ اما به همان میزان، شاهد وجود انسانهای آزاده و شجاع و خداترسی بوده است که در مقابل این حاکمان زورگو ایستادهاند و نگذاشتهاند نقشههای سیاه این حاکمان در کشور عزیزمان پیاده شود.
یکی از این دوران سیاه، مربوط به سلطنت رضاشاه پهلوی است که به واسطه اقدامات سیاهش، موجی از نارضایتیها، ظلمها و جنایتها را در مناطق مختلف ایران و به طور خاص استان یزد ایجاد کرد.
یزد بهعنوان یکی از شهرهای تاریخی با بافت فرهنگی و مذهبی غنی، در این دوره شاهد تغییرات گستردهای بود که عواقب آن به شکل چشمگیری بر زندگی روزمره مردم تأثیر گذاشت.
تمرکز بر اجرای قانون کشف حجاب، یکی از سیاستهای جنجالی رضاشاه بود که بهشدت با مقاومتهای مردمی در اکثر نقاط کشور و بهویژه یزد مواجه شد. این قانون که در سال ۱۳۱۴ به طور رسمی به تصویب رسید، تمام زنان ایرانی را ملزم به کنارگذاشتن حجاب و پوشش سنتی خود کرد. در یزد که بهعنوان یکی از مراکز مذهبی و فرهنگی کشور شناخته میشود، این اقدام به منزله یک حمله مستقیم به هویت فرهنگی و مذهبی مردم تلقی شد.
مردم یزد، بهویژه زنان، بهشدت به این قانون واکنش نشان دادند. از جمله مشاهدات میدانی میتوان به تجمعات اعتراضی مردم در مساجد و خانههای محلی اشاره کرد. زنان یزدی باوجود تهدیدات و فشارهای حکومت، با پوششهای خود به خیابانها میآمدند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.
بسیاری از آنها به دلیل عدم تبعیت از قانون کشف حجاب، به زندان افتادند و تحتفشارهای جسمی و روانی قرار گرفتند. این حوادث بهخوبی نمایانگر عزم و اراده مردم یزد در مقابل سیاستهای استبدادی رژیم پهلوی بود.
از سوی دیگر، رضاشاه سعی داشت تا با اتخاذ سیاستهای جدایی افکنی میان اقلیتهای قومی و مذهبی، کنترل بیشتری بر جامعه داشته باشد.
در یزد که دارای جمعیتهای مختلف مذهبی و اقوام مانند زرتشتیان و مسلمانان است، رژیم پهلوی به شکلهای مختلف سعی در ایجاد تنش و اختلاف بین این گروهها داشت. این سیاستها نهتنها باعث شد تا درگیریهایی در سطح محلی به وجود بیاید، بلکه اکثر مردم یزد را از یکدیگر دور کرد و حس همبستگی اجتماعی را تضعیف کرد.
بهعنوان نمونه، در اوایل دهه ۱۳۱۰، رژیم برای تسلط بر جوامع مذهبی، به تضعیف نقش روحانیون و ریشهکنکردن آداب و رسوم مذهبی پرداخت. در این راستا، برخی از مراسمهای مذهبی با محدودیتهایی مواجه شد و این امر به نارضایتی و اعتراضات مردمی دامن زد.
زرتشتیان و مسلمانان در کنار یکدیگر به اعتراض پرداختند و این نشاندهنده مقاومت در برابر سیاستهای تفکیکی رژیم بود.
این موارد نشان میدهد که در کنار اصلاحات اقتصادی و فرهنگی، اقداماتی که در جهت سرکوب هویتهای قومی و مذهبی انجام میشد، به جنایات و ظلمهای گستردهای منجر گردید که تأثیرات عمیقی بر ساختار اجتماعی یزد و دیگر نقاط کشور گذاشت.
در نهایت، مقاومتهای مردمی در یزد نهتنها نمایانگر اراده جامعه برای حفظ هویت و فرهنگ خود، بلکه نشانهای از نارضایتی عمیق همگانی در برابر سیاستهای آمرانه رژیم پهلوی به شمار میرود.
دوران رضاشاه نهتنها بهعنوان یک دوره اصلاحات، بلکه بهعنوان یک دوره رنج و مظلومیت برای مردم یزد و ایران شناخته میشود.
دوران رضاشاه نشاندهنده آن است که هرگونه اصلاحات و تغییر در یک جامعه، اگر با بیتوجهی به خواستههای مردم و حقوق آنان همراه باشد، ممکن است به نتایج غیردموکراتیک و نارضایتیهای اجتماعی انجامید و این موضوع مهمی است که در دوران فعلی نیز باید مدنظر باشد.
با بررسی دوران ۴۶ساله انقلاب اسلامی مشاهده میکنیم که هرکجا و در هر میدانی که مردم وارد شدند که در آن جمهوری اسلامی توانسته است به پیروزی قابلتوجهی دست یابد که این تجارب میطلبد برای مشارکتدادن بیشتر مردم در تمام موضوعات برنامهریزی اساسی صورت گیرد.
انتهای خبر/