یادداشت؛
ویژگیهای دوره نوجوانی

دوره نوجواني از مهمترین و حساسترین دورههای زندگي انسان به شمار میرود. در اين دوره، تغييراتي در جسم و روان نوجوان رخ میدهد که هرکدام بهنوعی بر او اثر میگذارد.
به گزارش پایگاه خبری «یزدرسا»، عاطفه دهقان *؛ دوره نوجواني از مهمترین و حساسترین دورههای زندگي انسان به شمار میرود. در اين دوره، تغييراتي در جسم و روان نوجوان رخ میدهد که هرکدام بهنوعی بر او اثر میگذارد.
گاهي اين تغييرات، شخصيت و منش او را بهکلی دگرگون میسازد. ازاینرو شناخت جنبههای مهم رواني، عقلاني، جسماني و اخلاقي نوجوان، اين توانايي را به او و اطرافيانش میدهد تا شيوه صحيح برخورد با تغييرات جسمي و روحي دوره نوجواني را بدانند. اين آگاهي، از بروز ناسازگاریهای خاص اين دوران جلوگيري میکند.
دوران نوجواني، همزمان با دوران بلوغ است. دوران بلوغ يکي از بحرانیترین دورههای زندگي هر فرد است. دوره نوجواني و بلوغ، به سنين بين ۱۲ تا ۱۸ سالگي اطلاق میشود. گاهي گذشتن از مرز کودکي و رسيدن به قلمرو بلوغ، با نابسامانیهای زيادي روبروست.
در اين دوره، نوجوان نه ديگر کودک بهحساب میآید و نه هنوز بهدرستی بالغ شده است . وي در مرز بين اين دو مرحله يعني کودکي و بزرگسالي قرار دارد و با انتظارات خاص هر دو دوره روبرو است. اگر کاري کودکانه کند، او را ملامت میکنند که بزرگ شده و اين کار در شأن او نيست، از سوي ديگر نيز در زمره بزرگسالان محسوب نمیشود.
دوره نوجواني از ديرباز موردتوجه انديشمندان و صاحبنظران تعلیموتربیت قرار داشته است.
کودک و بزرگسال هرکدام يک نوبت بار کودکي و بزرگسالي را بر دوش میکشند، ولي نوجوان مجبور است يک جا بار هر دو را بر دوش بکشد، زيرا متعلق به هر دو دوره است. نوجوان کسي است که میخواهد نسبت به آنچه تاکنون بوده تغيير شيوه دهد و برخلاف سابق، آنچه را بزرگسالان میگوید، نپذيرد. گاهي طرز راهرفتن خود را عوض میکند، لهجه خود را تغيير میدهد، نسبت به مسائل پيرامون خود با حساسيت بيشتر مینگرد و اندکاندک به دنياي درون خويش وارد میشود.
نوجوان کمکم به قدرت تفکر و استدلال خويش پي میبرد. مجموعه اين حالات، کوششي است که در پايان راه کودکي نمايان میشود. اين حالات، عموماً با واکنشهای روحي و رواني همراه است . والدين متوجه میشوند که کودک مطيع ديروز، بهکلی تغيير کرده و رفتارش متفاوت شده است. گاهي نوجوان در اين دوره سني، ترشرو و يا گوشهگیر میشود و گاهي نيز تلاش میکند که توجه ديگران را حتي از طريق عصباني کردنشان، به خود جلب کند.
يکي از سؤالات در دوره نوجواني اين است که من کيستم؟ اين سؤال، قرنهاست ذهن بشر را به خود مشغول كرده و موضوع اشعار، داستانها و زندگینامههای بیشماری بوده است. اين سؤال در دوره نوجواني، میتواند به درک هويت نوجوان کمک کند.
هویتیابی
هويت انسان در نوجواني شکل میگیرد. در اين دوره، نوجوان سؤالاتي از خود میپرسد مثلاینکه من کيستم؟ به کجا میروم و چه هدفي دارم؟ نحوه جوابگويي به اين سؤالات، در رشد هويت نوجوان تأثیر میگذارد. اگر او بتواند به اين سؤالات پاسخ مناسب بدهد، احساس آرامش میکند، وگرنه دچار اضطراب میشود. در دوره نوجواني، هویتیابی مسئلهای حاد میشود. طور یکه نوجوان روزبهروز براي دستيابي به هويت مشخص، تغيير جهت میدهد. در دوران نوجواني، انسان با مجموعهای از تغييرات شناختي - رواني و احساسي روبروست. نوجوان به اين موضوع اهميت میدهد که در نزد ديگران چگونه جلوه میکند.
نوجوان پرتلاش است تا بين تصوري که از خود دارد و تصوري که ديگران از او دارند، هماهنگي ايجاد کند. گاهي اوقات طردشدن از سوي اجتماع و يا اطرافيان، ممکن است باعث شود که نوجوان از هيچ راهي نتواند احساس هويت کند. البته دستيابي به احساس هويت فردي تا حدي به مهارتهای شناختي نيز بستگي دارد.
در مجموع بايد گفت که برخي از نوجوانان در شناخت و درك خود، موفق میشوند و برخي ديگر شکست میخورند. در هویتیابی، مسائلی از قبيل روابط ميان والدين و فرزندان، مسائل فرهنگي و يا تغييرات اجتماعي دخالت دارد. در جوامع ساده و ابتدايي که تغييرات اجتماعي بهکندی رخ میدهد، شکلگیری هويت نسبتاً ساده است، اما در جوامع پيچيده که تغييرات اجتماعي پیدرپی است، هویتیابی ممکن است فرايندي مشکل و طولاني داشته باشد. زيرا در اين جوامع، نوجوان با الگوهاي فکري و رفتاري متعددي روبرو میشود. بنابراين در انتخاب، با مشكل مواجه میشود.
*عاطفه دهقان_ مشاور پليس افتخاري مرکز آرامش پليس يزد