چراغ راه؛
جبهه کلاس درس انسانسازی است
شهید عباس کارگر مزرعه ملا 15 اسفند 1347 در شهرستان تهران به دنیا آمد و سرانجام 22 اسفند 1363 در جزیره مجنون عراق شهادت رسید.
به گزارش «یزدرسا»،شهید عباس کارگر مزرعه ملا ۱۵ اسفند ۱۳۴۷ در شهرستان تهران به دنیا آمد و تا پایان دوره ابتدایی تحصیل کرد. پدرش ابوالقاسم کشاورزی میکرد و مادرش ملکی نام داشت. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی با سمت تک تیرانداز راهی جبهههای حق علیه باطل شد. سرانجام ۲۲ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه و دست به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای حسینیه روستای مزرعه ملا از توابع شهرستان تفت به خاک سپرده شد.
در بخشی از وصیتنامه این شهید والامقام آمده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم. ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.»
گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته میشوند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد خدا روزی میخورند.ای جوانان نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد، ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد. مبادا در حال بیتفاوتی بمیرید که علی اکبر در راه امام حسین(ع) و با هدف شهید شد. ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب زینب(س) بدهید که تحمل 72 شهید نموده است.
وای جوانان مبادا در این راهی که شهادت است نروید و بگذارید مرگ به سراغ شما بیاید و در راهی که علیاکبر و امام حسین(ع) شما یاران حسین(ع) نروید، بروید و درس ایثار و شهادت در جبهه بیاموزید. و ای پدر و مادر شهید همچون پدر و مادر خودم از شما می خواهم که هرگز گریه جلو این دشمن نکنید که روحیه دشمن قوی میشود و ای پدر و مادر عزیز از شما میخواهم که وقتی که خبر شهادت من بدست شما رسید ناراحت نشوید بلکه خوشحال شوید و عبادت خدا بجا آورید و خدا را شکر کنید که چنان فرزندی به شما داده است و در راه خودش برگردانده است و ای پدر و مادر عزیز این را بدانید که خدا ما را آفریده است و در راه خودش میبرد و در آنجا روزی به ما میدهد و هرگز کاری نکنید که خدای ناکرده شما را به راهی دیگر که دشمن اسلام رفتند شما را هم ببرند و هرگز کمک به جبهه از یاد خود نبرید و دعا بر جان امام را از یاد نبرید که این امام نور چشم داد.برادران از شما میخواهم هرگز نگذارید اسلحه من به روی زمین افتد و همسنگران من تنها نمانند و ای پدر و مادر عزیزم از شما می خواهم وقتی برادرهایم خواستند که اسلحه من بر روی زمین افتاده به جبهه بروند که بردارند از آنها جلوگیری نکنید که فردای محشر جوابگوی هزاران شهید هستید پسران خود را به جبهه تشویق کنید. و ای برادر امیر و مهدی که تو هنوز به سن کافی نرسیدهای. خواهرانم وقتی به مدرسه میروید قلم اسلحه تو باشد و میز سنگر تو و دیگر همکلاسیهایت همسنگران تو باشند و معلم فرمانده شما باشد و آنجا با قلم بر دشمن بجنگید که این درس خواندن شما روحیه ما را زیاد می کند. و ای امیر برادر عزیزم از تو می خواهم که به درسهای خود ادامه بدهید و یک فرد مفید برای جامعه شوید
انتهای خبر/