در گفتگو با یزدرسا مطرح شد؛
ناگفتههایی از خیانت پهلوی در یزد
نویسنده، محقق و پژوهشگر تاریخی یزد به تشریح خیانات پهلوی در یزد پرداخت و ناگفتههایی را از آن دوران بیان کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «یزد رسا»، استان یزد با تاریخچهای غنی و مردمانی مقاوم در برابر ظلم و استبداد، در دوران پهلوی نیز از صدمات و خیانتهای این خاندان در امان نماند. سیاستهای خاندان پهلوی، بهویژه در دوره محمدرضاشاه، تأثیرات گستردهای بر مناطق مختلف ایران گذاشت و استان یزد نیز بخشی از این تاریخ تلخ است.
جواد بهبودزاده، نویسنده، محقق و پژوهشگر تاریخ انقلاب یزد است که در زمینههای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس فعالیت دارد و از آثار او میتوان از «دهم فروردین، تحلیلی بر تاریخ انقلاب اسلامی یزد» و «روزشمار انقلاب اسلامی در یزد» اشاره کرد که در گفتگو با خبرنگار «یزدرسا» به تشریح جنایات و خیانتهای پهلوی در یزد پرداخت.
صنعت پس از انقلاب در یزد پا گرفت
یزدرسا: آیا یزد پیش از انقلاب نیز یک شهر صنعتی بوده است و سیاستهای رضاشاه و پسرش در این خصوص چگونه بوده است؟
بهبودزاده: یزد قبل از انقلاب شهر صنعتی نبوده و بعد از انقلاب صنعتی شده است، قبل از انقلاب یزد شهر نساجی به حساب میآمد و چهار تا پنج کارخانه ریسندگی در یزد فعالیت داشتند و در زمینه قالیبافی نیز زنهای روستایی فعالیت داشتند آن زمان پهلویها با صنعت نساجی نیز موافق نبودند و کمکم در حال از بین رفتن بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید؛ آن چیزی که اکنون در یزد از نظر صنعتی بودن مانند صنعت سرامیک، معدن، فولاد، شیشه میبینیم همه بعد از انقلاب شکل گرفته و پیشرفت داشته است و قبل از انقلاب هیچ کدام از اینها نه در یزد و نه در شهرستانهای یزد نبوده است دلیل آن هم خودباختگی و غربزدگی در زمان شاه بود که اینها را میتوان در کتابهای «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آلاحمد خواند.
با وجود نیروهای خلاق و نخبه در زمان قبل از انقلاب، اما هر بعدی از صنعتی، پزشکی، نساجی و... در استان بررسی شود مشاهده میشود که جامعه در آن زمان اسیر افرادی خودباخته غرب بود و نخبگان، مردم و استان یزد هیچ جایگاه و ارزشی نداشتند که بخواهند فکر پیشرفت باشند و حتی اگر فردی ایده و اختراعی داشت بهگونهای ناپدید میشد که هیچ اثر دیگری از او نبود.
برای نمونه در استان یزد معدن چغارت در اواخر رژیم شاه در بافق فعالیت داشت که اکثر مهندسان و تکنسینهای آن روسی بودند و کارگران آن تعدادی از مردم فقیر و بیچاره بافق بودند.
تفاوت برخورد پهلوی اول و دوم با مظاهر دینی در یزد
یزدرسا: با توجه به اینکه یزد شهر مذهبی بوده است، نحوه برخورد پهلویها با نمادهای مذهبی در یزد چگونه بوده است؟
بهبودزاده: دوران پهلوی را به دو قسمت باید تقسیم کرد، در دوران رضاخان مبارزه با دین از تقریباً سال ۱۳۰۴ شروع میشود و تا سال ۱۳۲۰ به اوج میرسد با سرنگونی رضاخان و روی کار آمدن پسر وی، نحوه مبارزه با دین و مظاهر دینی بسیار متفاوت میشود،
در تاریخ ثبت شده است که وقتی رژیم پهلوی اول روی کار آمد ابتدا جلوی هیأتهای عزاداری راه میافتاد و خاک بر سر میکرد و گریه میکرد اما وقتی قدرت گرفت در برابر اسلام ایستاد، حجاب را ممنوع کرد و لباس متحدالشکل ایجاد کرد به گونهای که اکثر روحانیت به جز مراجع تقلید را محکوم به پوشیدن لباس غربی کرد. همچنین روضهخوانی ممنوع شد و در یزد که کوچههای آشتیکنان وجود داشت و معمولاً بامهای خانهها به هم متصل بود مردم و زن شبانه از طریق بام به خانهای که انتهای این کوچهها و محل برگزاری روضهخوانی بود میرفتند و موقع طلوع آفتاب برمیگشتند.
عزاداری حسینی در دوران شاه فقط 3 روز
زنان برای اینکه حجاب خود را حفظ کنند و چادر از سرشان برداشته نشود، بسیاری حتی تا زمان مرگ از خانه بیرون نیامدند و جنازهشان از خانه بیرون میبردند و کسی هم جرأتی که بتواند مظاهر اسلامی مانند مسجد، حسینیه و... را علم کند نداشت و خیلی از مساجدی که وجود داشت از جمله مسجد فرت، مسجد حظیره و... قدیمی بودند و عمری طولانی داشتند.
در زمان پهلوی دوم شکل مبارزه با دین متفاوت بود و به ظاهر حجاب و بیحجابی و برپایی روضه و... را آزاد کردند ولی مثلاً برای برپایی روضه باید حتماً با مراجعه به شهربانی ثبتنام و زمان و مکان و روحانیهایی که سخنرانی میکردند را مشخص میکردند و یک مأمور شهربانی بر در آن محل میگذاشتند و مراسم عزاداری هیأتها نیز فقط تاسوعا، عاشورا و سیزدهم ماه محرم در محل مسجد ملا اسماعیل بود و بیشتر از این را اجازه نمیدادند و گسترش مساجد هم بسیار کم بود و اگر به تاریخچه مساجد و حسینیهها مراجعه شود مشاهده میشود که برای نمونه مسجد در صفائیه بسیار کم بوده است و مساجد بیشتر در محلهای سنتی بوده است.
تدریس دین اسلام توسط معلمان زرتشتی
یادم هست که معلم دینی کلاس سوم دبستان ما یک زرتشتی بود و وی به ما درس دین اسلام میداد و در گفتههای شهید صدوقی نیز وجود دارد که وای به حال شما مردم که دخترانتان نوکری زرتشتیان میکنند و درس دین فرزندان شما را یک زرتشتی میدهد، مدارس خاص زرتشتیان در یزد فعالیت میکردند و فرزندان خانوادههای مسلمان را نیز در این مدارس پذیرش میکردند.
گسترش مراکز فساد و فحشا در دوران شاه
گسترش مراکز فساد و فحشا در این دوران بسیار زیاد بود و در شهر یزدی که چند خیابان بیشتر نداشت 6 مرکز مشروبفروشی وجود داشت و سه تا چهار سینما داشت و مراکز موسیقی و دیسکو وجود داشت و عکسهای مستهجن زنان بر سر در آن نصب شده بود و هیچ کسی هم جرأت اعتراض نداشت در غیر این صورت با او برخورد میشد، فیلمهایی که در این سینماها پخش میشد نیز بسیار مستهجن بود.
همچنان برای نمونه یک مرکز فحشا و منکر در بلوار طالقانی وجود داشت که زنان فاحشه در آنجا بودند و حتی اینها پروانه کار داشتند و از سوی رژیم پهلوی حمایت میشد و معتادان نیز کارت خرید مواد مخدر داشتند و با ارائه کارت به داروخانه تریاک میخریدند.
آن زمان زنگ پایان کلاسها در مدارس دخترانه و پسرانه همزمان به صدا درمیآمد و با این رژیم کار به دنبال ترویج فساد بودند علاوه بر آن در آن زمان اردوهای عمرانی و فرهنگی با حضور دختران و پسران و تیمهای چهار نفره شامل دو دختر و دو پسر برگزار میکردند و اینها با هم بنایی میکردند که خود مرکز فساد و فحشا شده بود.
اوجگیری بهائیت در دوران شاه
یزدرسا: فعالیت اقلیتهای مذهبی در شهر یزد در دوران پهلوی چگونه بوده است؟
بهبودزاده: خود زرتشتیها با مردم مسلمانان ارتباطات خوبی داشتند و با هم دیگر سازش داشتند اما دو قشر متفاوت در یزد به نام یهودیان و بهائیان وجود داشت.
آنچه که گسترش بالایی داشت و مورد حمایت شدید رژیم پهلوی بود بهائیت بود، آن زمان بهائیان در نقش مسلمانان ظاهر میشدند و اهداف خود را دنبال میکردند و مراکز خاصی از فساد و فحشا و منکر مختص خود داشتند و پس از انقلاب اسلامی که این مراکز برچیده میشدند چه چیزها که در این مراکز پیدا نشده بود، نمونه مراکز دینی آنها که در واقع مرکز فساد و فحشای آنها بود در خیابان مهدی وجود داشت، این بهائیان با مردم نشست و برخاست میکردند و حتی در مراسمات مذهبی مسلمانان شرکت میکردند و اهداف خودشان را پیگیری میکردند و بسیار مورد حمایت رژیم پهلوی بودند.
در دوران طاغوت هشت نفر از کابینه حدود 16 نفره هویدا که خودش نیز بهایی بود، بهایی بودند و وزیر آموزش و پرورش ما خانم فرخرو پارسا، بهایی بود، وزیر آموزش عالی، نخستوزیر و... بهایی بودند و در دو سال منتهی به انقلاب نیز که دولتهای آموزگار، شریف امامی، ازهاری و بختیار که با پیروزی انقلاب سرنگون شد بهائیت در آنها نفوذ و گسترش داشت و بسیار به آنها و مراکز به اصطلاح مذهبی آنها بها میدادند.
عدالت واژهای که در رژیم پهلوی بیمعنا بود
یزدرسا: چه تفسیری از عدالت در دوران رژیم پهلوی در یزد و کشور میتوان داشت؟
بهبودزاده: در دوران پهلوی و رژیم شاه عدالت هیچ معنایی نداشت حتی در خود تهران نیز عدالت وجود نداشت و منطقهای به نام حلبیآباد وجود داشت، در یزد نیز که شهر کوچکی با چند خیابان عدالتی نبود و حتی هیچ کدام از روستاهای استان آب، برق و راه آسفالته نداشتند و اصلاً در دوران رژیم پهلوی نمیتوان نامی از عدالت آورد.
رژیم چهار سپاه بهداشت، ترویج و آبادانی، دانش و سپاه دین تشکیل دادند که در سپاه دین به دنبال کشیدن طلاب و روحانیون در زیر چتر خود بودند و به گونهای خود آخوند تربیت کنند که مکتب تشیع زیر بار این گونه مسائل نمیرفت.
با وجود اینکه در سن 10 تا 12 سالگی قرار داشتم این سپاههایی که تشکیل داده بودند جز ایجاد فساد و فحشا در نقاط مختلف کشور چیز دیگری نبود و آنقدر نقل مجالس میشد که حتی ما نیز متوجه آن میشدیم.
در زمان رژیم پهلوی در کشور ما دو طبقه وجود داشت یک اکثریت مردم بدبخت و بیچاره و یک اقلیت بسیار کوچک دارای ثروت و مکنت و اصلا چیزی به نام طبقه متوسط در کشور ما وجود نداشت و اکثراً مردم هیچ وسیله نقلیهای نداشتند و در بهترین حالت یک دوچرخه داشتند.
مردم در دوران پهلوی نان خوردن نداشتند
در زمان شاه کشور ایران 6 میلیون و 800 هزار بشکه نفت فروخته میشد و اوج فروش نفت پس از انقلاب اسلامی شاید 2 میلیون و 200 هزار بشکه بوده است اما در همان زمان شاه که هر دلار 7 تومان و یا کمتر ارزش داشت روزی یک میلیون به جیب فرح پهلوی میرفت و ماهانه 350 هزار تومان حق ولیعهدی رضاپهلوی بود و دیگر سردمداران این رژیم نیز حقوقهای هنگفت میگرفتند.
هنگام خروج از کشور نیز شاه چندین کانتینر اموال مردم و طلا را با خود برد، لذا ما چیزی به نام عدالت نداشتیم و حتی مردم نان برای خوردن نداشتند و برای نمونه خرید چای به صورت مثقالی بود و خرید گوشت به صورت درهمی بود و سنگ وزن خرید گوشت حتی به یک کیلوگرم نمیرسید و از خرید مرغ و برنج نیز خبری نبود و اکثریت جامعه نیز بیسواد بودند.
یزدرسا: نقش علما و بزرگان و مردم یزد در برخورد با سیاستهای پهلوی چگونه بوده است؟
بهبودزاده: یزد معمولاً همیشه شهر آرامی بوده است اما یک چیز را نباید انکار کرد که مردم یزد اجنبی را نمیپذیرند و برخلاف آنچه که گفته میشود یزدیها بسیار محتاط هستند، یزدیها مردمی هستند که اگر رهبر شجاع جلوی آنها بوده و آنها پشت رهبر خود حرکت میکردند و مردانه وارد میدان میشوند.
یزدیها دنبالهرو رهبرانی شجاع و نترس
اگر در تاریخ مبارزه با حجاب، مبارزه با رژیم ستمشاهی محمدرضاشاه و رضاشاهی، زمان مشروطه و... بررسی کنیم مشاهده میکنیم که مردم یزد اهل مبارزه بودند به شرط اینکه رهبر شجاع و نترسی جلوی آنها باشد هر کجا این رهبر را نداشتند یزد دچار مشکل بوده است.
مردم یزد به رهبری شهید صدوقی مبارزاتی با رژیم پهلوی داشتند، در سال 1351 بود که آیتالله شهید صدوقی با جشنهای 2500 ساله مبارزه کرد و همچنین با جشن فرهنگ و هنر شیراز که عملا فساد زناشویی بود مخالفت کردند و از برگزاری آن جلوگیری کردند.
از علمای شاخص مبارزه با رژیم پهلوی در یزد میتوان از آیتالله صدوقی، آسید جواد مدرسی، راشد یزدی، مرحوم شیخ محمدعلی ربانی و... نام برد.
همانگونه که یزد در ایام انقلاب و همچنین جنگ جزو شهرهای پیشتاز بود و این عنوان به دلیل رهبری شجاع بود در دوران پهلوی نیز اگر رهبر و پیشقراول شجاعی داشتند مردم نیز همراه او بودند.
بزرگترین جنایت و خیانت که رژیم پهلوی در حق مردم یزد و مردم کشور انجام داد بحث بیعدالتی و ترویج فساد و فحشا و منکر بود، مردم یزد اعتقادات خود را از علما میگرفتند و همراه علما بودند و مردم فرزندان خود را به دلیل مسائلی که در مدارس از جمله لزوم برداشتن حجاب و... بود به مدرسه نمیفرستادند و اکثریت جامعه بیسواد بودند.
انتهای خبر/