حالت تاریک
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن سایت خبری یزد رسا هستید؟
جنگ امتحان بزرگی است
چراغ راه؛

جنگ امتحان بزرگی است

شهید غلامرضا قدیری بیدخویدی 24 مهر 1344 در روستای بیداخوید از توابع شهرستان تفت به دنیا آمد و سرانجام 28 مرداد 1363 در بیمارستان نمازی شیراز بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید.

به گزارش 《یزدرسا》شهید غلامرضا قدیری بیداخویدی ۲۴ مهر ۱۳۴۴ در روستای بیداخوید از توابع شهرستان تفت به دنیا آمد و تا پایان دوره ابتدایی تحصیل کرد و جوشکار بود. پدرش قاسم کشاورزی می کرد و مادرش ربابه نام داشت. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار وظیفه با سمت راننده توپ ۱۰۶ راهی جبهه های حق علیه باطل شد و بر اثر اصابت ترکش خمپاره، موج گرفتگی و ضربه مغزی مجروح شد. سرانجام ۲۸ مرداد ۱۳۶۳ در بیمارستان نمازی شیراز بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. پیکرش در امامزاده زادگاهش به خاک سپرده شد.

 

 

 

 

 

 

 

در بخشی از وصیت‌نامه این شهید والامقام آمده است:

 

از برادرانم می خواهم که بعد از من پاجای پای من بگذارید و راه من که همان راه حسین(ع) و بت شکن زمان است ادامه دهید تا نابودی زورگویان و طاغوتها و منافقین. و یک پیامی برای مردم مستضعف دارم ای مستضعفان جهان و دنیا بدانید که دیگر چراغی روشنتر از خمینی ندارید سعی کنید حداکثر استفاده را از این روشنایی ببرید. برادران عزیزم و ای دوستان هم سال من و یا کوچکتر و یا بزرگتر من، من از شما می خواهم که هر یک از دوستان که شهید می شود شماها محکمتر شوید و بیشتر به جبهه ها بروید و راه حسین(ع) را ادامه دهید و اگر نرفتید بدانید که روز قیامت خون شهیدان از شما نابودی کفر می خواهد وای عزیزان من دلم میخواهد بعد از شهادت من آنچنان دست به دست یکدیگر بدهید و همچنان کوه استوار باشید که این صدام خون آشام و خونخواران جهان و یزیدیان زمان را براندازیم انشاءالله و ای دوستان و ای مردم خیال نکنید که شهیدان تمام صجبتهایشان همین است نه خیلی خیلی بیش از اینها است و باید بقیه اش را شماها خودتان فکر کنید و راه حق و عدالت را پیدا کنید و دنبال آن بروید تا راه شهیدان را پیدا کنید و کم کم خودتان پی ببرید که شهیدان چه می خواستند و ای مردم و ای دوستان خیال نکنید که این انقلاب به آسانی به ما رسیده، نه نه هر قدم شهید مرزی خون یک شهید است و همین خونها پیروزیهای مردانه را به انقلاب دادند. و امیدوارم که وقتی من شهید شدم من را به روستای خودمان ببرند و روبروی پسر عمه شهیدم حسین بخاک بسپارند. و ای دوستان و خویشان و همشهریهای عزیز و ای پدر و مادر و برادرانم و خواهرم اگر ناراحتی از من دیده اید مرا ببخشید و از همه شما خواستارم که دعا کنید که خدای بزرگ همه ماها را با حسین (ع) محشور بگرداند و جزء یاران حقیقی حسین(ع) و امام امت باشیم.

 

انتهای خبر/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از