حالت تاریک
دوشنبه, 26 شهریور 1403
یادداشت:

تقدیم به صاحبان عصای سفید

تقدیم به صاحبان عصای سفید

تاریخ و تقویم دلیلی شده که در روزهای خاص تقویم به موضوعات مشخصی پرداخته شود اما نباید شنیده شدن صدای هر قشر خاص را محدود به تقویم کرد.

به گزارش یزدرسا، زهرا مقیمی*؛ «یاد یک روز می‌رود، چون باد/ بعد از آن ما و هر چه بادا باد» بیت شعری است که می‌تواند تلنگری باشد برای اینکه صرفا در روز خاصی از تقویم به بخشی از جامعه نپردازیم و بدانیم که این یادآوری نیاز به استمرار دارد؛ تاریخ و تقویم این روزها بهانه‌ای شده تا با این فکر که «من وظیفه خودم را انجام دادم» در تاریکی شب آسوده بخوابیم.

 

۲۳ مهرماه، روز عصای سفید نام گرفت و رسانه‌ها و مدیران در این روز با پرداختن به مشکلات نابینایان بخشی از مسئولیت روزانه خود را انجام می‌دهند؛ و امروز، قصد داریم به برخی از مشکلات حل‌شدنی اما خاک خورده نابینایان بپردازیم.

 

سردرگمی افراد در هنگام مواجه با یک فرد نابینا قابل درک است اما مسئله آزار دهنده برای فرد نابینا این است که از واژه‌های مبالغه آمیز و امثال آن در طول مکالمه استفاده می‌شود.

 

در ابتدا به ما آموزش داده شد که کلمه «روشن دل» را به جای واژه «نابینا» در مکالمات روزمره خود استفاده کنیم اما پس از صحبت با افراد نابینا و شنیدن درد و دل‌هایشان یک نکته بسیار مورد توجه قرار گرفت و آن این جمله بود «من یک نابینام، نه روشن دل! و نابینایی به معنای نداشتن بینایی است، نه داشتن ضمیر روشن»؛ اینجاست که می‌توان به ضعف در زمینه آموزش‌های عمومی برای تعامل با شهروندانی که دچار موارد این چنینی هستند، پی برد؛ مسئله‌ای که بخشی از آن به نهاد‌های متولی مانند بهزیستی و بخش دیگر آن به کم کاری ما رسانه ها برمی گردد.

 

در گذر سال‌ها تغییر چندانی در حل مشکلات نابینایان در جامعه اتفاق نیفتاده است و  ما همچنان از همان مشکلاتی حرف می‌زنیم که چند دهه پیش هم حرف می‌زدیم، چون فقط ۲۳ مهرماه است که یاد این دسته از شهروندان می‌افتیم؛ یاد یک روز می‌رود، چون باد/ بعد از آن ما و هرچه بادا باد.

 

بسیار پیش آمده که در صورت مشاهده یک فرد نابینا و هنگام خطاب قرار دادن آن شخص به اشتباه و یا حتی بدون منظور، نابینایی را به عنوان بخشی از اطلاعات شناسنامه‌ای فرد در نظر می‌گیریم و ندانستیم که این اشتباه به ظاهر کوچک موجب چه پیامد‌هایی در روح و روان فرد نابینا می‌شود، باید بدانیم در هنگام اطلاع‌رسانی در مورد شخص نابینا، « نابینا بودن» مشخصه شناسنامه‌ای وی نیست.

 

به دیگر مسائل و مشکلات نابینایان نمی‌پردازم، مثلا به این موضوع که امکانات شهری برای نابینایان نامناسب است و یا فرد نابینا امکانات تفریحی مناسب ندارد و یا اینکه کارفرمایان بدون توجه به مهارت فرد نابینا، به دلیل یک نقص عضو، به این افراد کار نمی‌دهند و یا ..... نمی‌پردازم زیرا این موارد سال‌هاست که گفته شده و مدت‌هاست که در کنار مشکل قابل حل‌نابینایان، مشکل شنیده نشدن صدای آن‌ها نیز مطرح است.

 

مخلص کلام اینکه، نابینایان را درک کنیم و بدانیم آنها نیاز به ترحم و نگاه اشک‌آلود ما ندارند.

 

*زهرا مقیمی- خبرنگار

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از