در میزگرد یزدرسا مطرح شد؛
چرا رای نمیدهم و چرا رای میدهم ؟
به رغم نزدیک شدن به موعد انتخابات برخی همچنان مردد هستند که در انتخابات سهیم باشید یا خیر.
به گزارش «یزدرسا»، هر چند به موعد انتخابات نزدیک میشویم ولی هنوز عدهای مردد هستند که در انتخابات سهیم باشند یا خیر. این روزها دیالوگهایی چون من توی انتخابات شرکت نمیکنم- شرکت کنم که چی بشه؟ شرکت کردم و بازهم شرکت میکنم- نگران آینده هستم- با انتخابات چیزی تغییر نمیکنه، دیگه از سن من گذشته مادر بذارجوونا برن تعیین کنن. خودمون باید بخوایم تا تغییر ایجاد کنیم. چه راهی بهتر از انتخابات هست؟ سری قبل هم همینو میگفتن- من رأیم رو پای صندوقهای رأی تعیین میکنم و ... را میشنویم.
اما در نهایت اگر با هم متحد شویم، تغییر هم حاصل خواهد شد. به خاطر ایران باید همه سلیقهها هم مسیر شده و راهی را طی کنیم که سعادت، پیشرفت و آبادانی کشور را رقم بزنیم. در این مناظره از دو فرد موافق و مخالف شرکت در انتخابات دعوت شده است. فاطمه دهقان متولد سال ۱۳۷۷ دانشجوی ارشد حسابداری و فعال دانشجویی تا زمان مناظره تصمیم به شرکت در انتخابات ندارد و همچنین محیا خالقی فارغ التحصیل رشته مهندسی کامپیوتر متولد سال ۸۰ و فعال دانشجویی که موافق رأیدهی است، دو عضو شرکت کننده در این مناظره هستند.
*** یزدرسا: به نظر شما بنا به چه دلایلی باید در انتخابات شرکت کرد؟ بنا به چه دلایلی نباید شرکت کرد؟
***خالقی: دلایل مختلفی وجود دارد که ضرورت دارد در انتخابات شرکت کنیم، شرکت در انتخابات وظیفهای مدنی است که به شهروندان اجازه میدهد در تعیین سرنوشت کشورشان نقش داشته باشند. هر رأی میتواند تفاوت ایجاد کند و به انتخاب نمایندگانی کمک کند که سیاستها و تصمیمات تأثیرگذار بر زندگی مردم را اتخاذ میکنند. مشارکت بالا در انتخابات به تقویت مشروعیت و اعتبار دولت کمک میکند.انتخابات یکی از پایههای دموکراسی است و مشارکت در آن نشاندهنده حمایت از این سیستم حکومتی است.
***دهقان: برخی معتقدند که سیستم سیاسی ناکارآمد است و شرکت در انتخابات تغییری ایجاد نمیکند. پس ناکارآمدی سیستم میتواند دلیل محکمی برای عدم شرکت در انتخابات باشد. دلیل دیگری که من برای شرکت نکردن در انتخابات دارم، عدم اعتماد به نمایندگان است. ممکن است آنها پس از انتخاب به وعدههای خود عمل نمیکنند.
اینکه احساس میکنم حقیقتاً رأی من تأثیر چندانی ندارد، در شرکت نکردن در انتخابات نیز تأثیر دارد.
البته دلیل محکمی که فکر میکنم دلیل خیلی از افرادی که قرار است در انتخابات شرکت نکنند هم باشد، اعلام اعتراض خود نسبت به سیستم سیاسی و شرایط موجود جامعه است. با شرکت نکردن نشان میدهم که نسبت به وضع موجود راضی نیستم.
*** یزدرسا: چه فاکتورهایی برای جلب رضایت مردم و ترغیب آنان برای شرکت در انتخابات مهم است؟
***خالقی: شفافیت، آگاهیبخشی، اعتمادسازی، دسترسی آسان و امنیت مهمترین دلایلی است که افراد میتوانند برای شرکت در انتخابات مورد بررسی قرار دهند. اگر فرآیند انتخاباتی شفاف و منصفانه باشد، اگر مردم اطلاعات کافی درباره کاندیداها و برنامههای آنها داشته باشند، اگر اعتماد مردم به سیستم انتخاباتی و نمایندگان بهوجود بیاید، اگر دسترسی به مکانهای رأیگیری و شرایط رأیدهی فراهم باشد و اگر امنیت رأیدهندگان و حفاظت از آرای آنها تضمین شود، قاعدتاً مشارکت در انتخابات با میل بیشتری صورت خواهد پذیرفت.
*** دهقان: به نظر من مسائل عمیقتری برای عدم مشارکت مردم در انتخابات مطرح است و میتوان گفت شاید ایجاد تغییرات اساسی در سیستم سیاسی بتواند اعتماد از دست رفته را بازگرداند. کاهش تبعیض و بیعدالتیهای موجود در فرآیند انتخاباتی و ایجاد سیستمهای پاسخگویی بهتر برای نمایندگان منتخب نیز میتواند برای جلب رضایت مردم و ترغیب آنان برای شرکت در انتخابات اثر بگذارد.
*** یزدرسا: اگر بخواهید رأی دهید، دلایلتان برای شرکت در انتخابات چیست؟
*** خالقی: بهنوبه خودم، رأی دادن را مشارکت در سرنوشت خود و کشور میدانم و احساس میکنم نقش فعال داشتن و احساس مسئولیت در تعیین سرنوشت کشور ضرورت دارد. باید باور داشته باشیم که میتوان با انتخاب نمایندگان مناسب به بهبود شرایط کنونی کمک کرد.
شرکت در انتخابات حمایت از اصول و ارزشهای دموکراسی است و استفاده از رأی را بهعنوان ابزار اعتراض سازنده به شرایط موجود و انتخاب گزینههای بهتر میدانیم.
*** یزدرسا: خانم دهقان شما بنا به چه دلایلی رأی دادن و مشارکت در انتخابات را بیهوده میدانید؟
*** دهقان: مهمترین دلیل را عدم تأثیرگذاری میدانم و به اینکه رأی یک فرد تأثیر چندانی بر نتیجه نهایی ندارد، باور دارم. در مورد انتخابات تصور میکنم یک کار جمعی است که وقتی جمعی همراه با یک تفکر نباشد، آن تفکر نمیتواند به منصه ظهور برسد.
من اخیراً مقالهای در مورد آمار مهاجرت در ایران را خواندهام که وضعیت تکاندهندهای داشت. ایران در زمینه مهاجرت در رتبه هفتم قرار دارد؛ یعنی بعد از سه کشور پرجمعیت جهان و بعد از سه کشور جنگزده. یعنی ایران در نظر آمار مهاجرت با کشورهای جنگزده رقابت میکند.
رابطه دولت و ملت در طول سالهای اخیر جنگی شده است. من قائل به اغتشاش نیستم و اغتشاش را هم اعتراض به دولت میدانم .
به دلایل مختلف رابطه ملت و دولت جنگی شده و بیجهت نیست که در زمینه مهاجرت چنین جایگاهی داریم. در واقع این آمار مهاجرت نیست؛ بلکه آمار فرار است. ابتدا باید این رابطه تعدیل شده و حکومت از مردمآزاری دست بردارد و از دخالت در تمام امور مردم دست بردارد تا دولت و ملت کنار هم قرار گرفته و رابطه آنها به رابطه نمایندگی دولت تبدیل شود. اگر رابطه مخدوش شده دولت و ملت ترمیم شود، آنگاه مشارکت در انتخابات مفهوم پیدا خواهد کرد. ضرورت دارد اول دولت یک آتشبس اعلام کند.
فساد سیاسی در کشور گسترده شده است و اعتقاد دارم گستردگی فساد در سیستم سیاسی کشور باعث شده تا نتیجه انتخابات بیمعنی شود. همچنین تجربه گذشته نشان داده که تغییرات مثبتی پس از انتخابات رخ نمیدهد و علاوه بر این بیاعتمادی که در فضای سیاسی رقم خورده نشان از آن است که اغلب کاندیداها از اعتماد مردم سوءاستفاده کرده و آنها پس از انتخاب به وعدههای خود عمل نمیکنند.
فیلم، کتاب، تئاتر، نشریه و هر زمینهای که میخواهند وارد شود بحث فیلتر و سانسور پیش میآید این دلزدگی و دل سردی را برای مردم به دنبال دارد. باید این رابطه دوباره ساخته شود و سیاست به معنای حقیقی خود برگرد.
پرسش شما در مورد انتخابات است، اما من از فرصت استفاده میکنم و نقد حاکمیت و نظام را مطرح میکنم. من و امثال من به دنبال ایجاد فضای وهمآمیز نیستیم و به دنبال آن هستیم که بدانیم چه کار کنیم که برویم رأی بدهیم، نه اینکه چکار بکنیم که نرویم رأی بدهیم.
فضای انتخابات ریاست جمهوری را به شعر هوا بس ناجوانمردانه سرد است از مهدی اخوان ثالث تشبیه میکنم. البته نمیخواهم کل جامعه ایران را به این شعر تعمیم داده و بیانصافی کنم. در سال ۱۴۰۰ میزان رأی مردم ۴۸ درصد بوده است؛ ۵۲ درصد بقیه مردم واجد شرایط رأیدهی کجا هستند. سؤالی است که حاکمیت باید پاسخ دهد. از مصادره به نفع حکومت ترس داریم.
*** یزدرسا: اگر نکتهای دارید، بفرمایید.
*** خالقی: انقلاب اسلامی ایران یک نهال چهل ساله است و در همه حکومتها از زمانی که شروع کردهاند، تا زمانی که گفتمان آنها شکل گرفته، طول کشیده است. ما چهل سال است که گفتمانی بدیع به نام مردمسالاری دینی در انقلاب اسلامی تولید میکنیم. این گفتمان ۷۰ درصد نظریهپردازی کرده است. اما مشکل اصلی ما در عمل نکردن به این گفتمان است. اینکه میگوییم ۵۲ درصدی که رأی نمیدهند، کجا هستند؛ ما باید از خود سؤال کنیم که چه شد که به این نقطه رسیدیم؟
کسانی که انتخابات و صندوقهای رأی را در سال ۱۴۰۰ تحویل دادند، قبل از تحويل، چه بر سر صندوقهای رای آوردند؟
زمانی که سال ۸۸ اتفاقی میافتد را انسداد سیاسی قلمداد میکنند؛ اما زمانی که خود میآیند و رأی میگیرند و الان جریان اپوزیسیون دارند، به خاطر آنکه گفتمانشان به ندانمگرایی رسیده است، همه به آنها میگویند بیایید رأی دهید؛ اما زمانی که حاکمیت خود میخواهد برگزار کند؛ میگویند نه، این کار حاکمیت است.
یا آنکه میآیند فلسفه خود را به مدت هشت سال بر پایه ایرانشهری میبندند که سلبریتیها و طبقه متوسط مدرنیته پرورش میدهند و محرومان و مستضعفان جامعه را کنار میگذاریم؛ بعد میگوییم چرا دولت و ملت کنار هم نیستند؟ این هشت سال کی به فکر ملت بودهاند؟
اتفاقا ما باید معترض باشیم و ادبیات تهاجمی داشته و بگوییم حتما رأی دهید. اصولا افرادی که میگویند رأی ندهید، در گفتمان خودشان به سه عامل از بین رفتن و انسداد گفتمانی، از دست دادن تودهها و رسیدن به از خود بیگانگی دچار شدهاند.
افرادی که سفارش به رأی ندادن میکنند تحت تأثیر پروپاگاندایی جریان غربگرایی قرار دارند که میخواهند ما رأی ندهیم؛ در صورتی که اساسا اصالت این را ندارند که ما را جهتدهی کنند.
جریان غربگرا در حالی که میگوید آزادی در حال شکل گرفتن است، تلاش میکنند آزادی را از بین ببرند.
به هر صورت یا به وضع موجود راضی هستیم و یا به وضع موجود ناراضی هستیم؛ شرکت در انتخابات برای هر دو طیف افراد بهترین گزینه است.
چرا که آن فردی که شرایط کنونی را بهترین شرایط میداند، اگر در انتخابات شرکت نکند، میتواند مسیر عوض شود و بعدا دیگر نمیتواند بگوید چرا وضعی را که دوست داشتم، حاکم نیست؟ و همچنين افرادی که انتقاد میکنند که باید تغییر مسیری ایجاد شود، و یا اصلاحی در کشور رخ دهد، وقتی در انتخابات شرکت نمیکنند، نمیتوانند نظر خود را پیاده کنند؛ باید رأی داد که هم اینکه کمهزینهترین روش را انتخاب کرده و هم دموکراتیکترین روش را انتخاب کردهاند.
ضمن اینکه انتخابات بین ۳۵ تا ۵۰ درصد در دنیا معمول است و قرار نیست ضربهای به مشروعیت حاکمیت بزند. البته همه باید تلاش کنیم تا به ۷۰ درصد مشارکت برسیم.
همین تشییع شهید جمهور و موارد اینچنینی نیز تأییدی بر مقبولیت حاکمیت بود.
مشکل عمده کنونی کشور معیشت است؛ در حالی که بسیاری از افراد که روزگار وقوع انقلاب اسلامی و پیش از آن را تجربه کردهاند از شرایط سخت آنزمان و کوپن و صف نفت و... میگویند؛ بی انصافی نکنیم و تیشه به ریشه نزنیم.
انتهای خبر/